داستان فیلم درباره هنرمندی به نام چارلی است که در یک شهر کوچک زندگی می‌کند. در این میان او با یک سوءظن پنهانی‌ مبنی بر اینکه ممکن است یک گرگینه باشد، زندگی سختی را سپری می‌کند. اکنون چارلی از کسانی که دوستشان دارد فاصله گرفته و بیشتر در تنهایی خود فرو می‌رود، زیرا خاطراتش از اعمال وحشتناکی که شب‌ها زیر نور ماه کامل انجام می‌دهد، از طریق آثار هنری‌اش آشکار می‌شود و ...

فیلم داستان دختر جوانی به نام "استیسی فریدمن" را دنبال می‌کند که برای یکی از مهم‌ترین رویدادهای زندگی‌اش آماده می‌شود: Bat Mitzvah ( جشن تکلیف دختران یهودیان) اما نقشه‌های او زمانی از هم می‌پاشد که "مچ" بهترین دوستش را در حال بوسیدن کراشش، "اندی گلدفارب" می‌بیند و ...

این فیلم داستان زندگی دختری بی‌نام و نشان و معتاد به قرص است که وقتی وارد کافه‌ای که صاحبانش دو برادر به نام‌های "جیمی" و "ویکتور" هستند، می‌شود به سرعت با برادر بزرگتر رابطه ای برقرار می‌کند و...

در دنیایی که مخلوقات اساطیری واقعیت دارند، هیولاها و انسان ها مجبورند تا با هم همزیستی داشته باشند. و تبعیض و ناامنی همه را از هم جدا می کند و ....

جورج که بی خانمان است ، روزهای زندگی اش را صرف پیدا کردن غذا و پناهگاهی برای شب را به صبح رساندن است. تا اینکه ، یک روز شخصی را ملاقات می کند که به او پیشنهاد می دهد ، سراغ فرزند فراموش شده اش برود و…

بعد از یک آشنایی ناگهانی ، مرد و زن در یک رفت و آمد خانوادگی خودشان را شیفته ی یکدیگر می یابند و همچنین در این ماجرا بچه هایشان به یکدیگر وابسته می شوند …

اولین افسر پلیس سیاه‌پوست در کلرادو اسپرینگز هست. او که رفتار خودپسندانه‌ی همکارانش را می‌بیند و از کار پشت میز خسته شده است ، با گروهی که ضد سیاه‌پوستان هستند تماس می‌گیرد و ادعا می‌کند که یک سفیدپوست است و ....